جدول جو
جدول جو

معنی عرق ریختن - جستجوی لغت در جدول جو

عرق ریختن
(نِ کَ خَ دَ)
بسیار خوی کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا). خوی از چهره چکیدن، شرمنده شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
عشق میریزد عرق چون دل شود صید هوس
هر که میمیرد طبیبش میکشد شرمندگی.
ناظم هروی (از آنندراج).
، سعی در کاری کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
از پی شادابی معنی عرقها ریختم
فیضها ده در زمین شعر باران مرا.
رائج (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عرق ریختن
التّعرّق
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به عربی
عرق ریختن
Sweat
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
عرق ریختن
transpirer
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
عرق ریختن
ঘামানো
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به بنگالی
عرق ریختن
پسینہ بہنا
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به اردو
عرق ریختن
jasho
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
عرق ریختن
เหงื่อออก
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به تایلندی
عرق ریختن
zweten
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به هلندی
عرق ریختن
schwitzen
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
عرق ریختن
пітніти
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
عرق ریختن
pocić się
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به لهستانی
عرق ریختن
suar
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
عرق ریختن
sudar
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
عرق ریختن
sudare
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
عرق ریختن
पसीना बहाना
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به هندی
عرق ریختن
потеть
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به روسی
عرق ریختن
berkeringat
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
عرق ریختن
땀을 흘리다
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به کره ای
عرق ریختن
להזיע
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به عبری
عرق ریختن
出汗
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به چینی
عرق ریختن
汗をかく
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
عرق ریختن
terlemek
تصویری از عرق ریختن
تصویر عرق ریختن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرو ریختن
تصویر فرو ریختن
جدا شدن و به پایین ریختن، جاری شدن، چیزی را به پایین ریختن
کنایه از نابود شدن، از بین رفتن
کنایه از خراب کردن، انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرح ریختن
تصویر طرح ریختن
کنایه از برای کاری برنامه ریزی کردن
چیزی را از روی نقشه ساختن، نقشۀ ساختن چیزی را کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرح ریختن
تصویر طرح ریختن
نقشه کشیدن، پی ریزی کردن (عمارت و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو ریختن
تصویر فرو ریختن
ریختن به پایین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرح ریختن
تصویر طرح ریختن
((~. تَ))
نقشه کشیدن، برنامه ریزی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
Sweaty
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
потный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
verschwitzt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
потний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
spocony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
suado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عرق ریزان
تصویر عرق ریزان
sudoroso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی